پشیمانی و ادعای حجر فروشنده ملک
در این پست میخواهم در مورد یکی دیگر از تجربههای خودم که ادعای حجر فروشنده و به دنبال آن فسخ مبایعه نامه بود صحبت کنم. این یکی از تجربههای جالبی بود که برای من اتفاق افتاد و لازم دانستم تا برای شما بگویم تا با چالشهای بازار مسکن بیشتر آشنا شوید.
ادعای حجر یعنی چه؟
در حقوق، محجور به کسی اطلاق میشود که از برخی تصرفات و کارهای حقوقی منع شده است. یعنی کسی که محجور است نمیتواند به تنهایی کارهای حقوقی خود را انجام دهد زیرا از نظر سلامت عقلانی و قدرت تشخیص دارای مشکل است. در صورت نیاز خانواده فرد با ارائه مدارک پزشکی و مراجعه به پزشک قانونی میتوانند حکم حجر بگیرند و اقدامات حقوقی فرد را محدود کنند. ادعای حجر هم مربوط به زمانی است که فرد از دادگاه حکم حجر بگیرد و با استفاده از این ادعا برای مثال بخواهد معاملهای را فسخ کند.
خرید ملک و عدم آمادگی فروشنده
من به همراه برادرم ملکی 700 متری واقع در سه راه آذری را خریدیم که این ملک کاربری تجاری داشت. طرف معامله ما، یک آقا با 85 سال سن بود که بابت معامله دو چک از ما دریافت کرد. یک چک روز برای وقتی بیع جاری شد و یک چک هم برای چند روز بعد به او دادیم. قسمت سوم ثمن معامله هم که قرار بود روز محضر و تحویل ملک پرداخت شود.
ایشان هر دو چک را پاس کرده بود اما نتوانسته بود اسناد و مدارک لازم را برای روز مقرر دفترخانه آماده کند. زمانی که موعد محضر رسید و مدارک ایشان حاضر نبود، در دفترخانه ثبت حضور کردیم. چندی بعد به همراه 10 نفر دیگر به دفتر ما آمدند و خواستند تا ملک را به ایشان پس بدهیم که ما با این موضوع موافقت نکردیم.
دادخواست اقاله از طرف فروشنده
ایشان از دادگاه دادخواست اقاله قرارداد کردند و ما هم متقابلاً دادخواست الزام تنظیم سند دادیم که ایشان بیایند و سند را برای ما تنظیم کنند. 2 وکیل از سمت ایشان و 2 وکیل از سمت ما به دادگاه رفتند و در نهایت رای دادگاه به نفع ما شد و فروشنده ملزم شد تا سند را به نام ما بزند.
ایشان به دادگاه اعلام کرد که از معامله پشیمان است و شاهدها هم شهادت دادند که میخواهد معامله را فسخ کند و مبلغ را عودت بدهد. اما باز هم دادگاه نپذیرفت.
ادعای حجر از سمت فروشنده
بعد از اینکه رای صادر شد تقاضای تجدید نظر با طرح ادعای حجر کردند. وکلای این آقا گفتند که ایشان در هنگام تنظیم مبایعه نامه دارای محجوریت نبوده اما در حال مصرف دارو بوده است. با ارائه گواهی و مدارک پزشکی و لیست داروها ادعا کردند که ایشان در آن زمان هوش و حواس درستی نداشته است. دادگاه این دلیل را برای تجدید نظر پذیرفت، دادخواست را دریافت کرد و پرونده را برای تجدید نظر فرستاد.
به بیان دیگر دلیل فسخ معامله ادعای حجر فروشنده نبود. بلکه ایشان ادعا کرد که به دلیل مصرف دارو در شرایط درستی برای تشخیص عقلانی قرار نداشته است.
اگر تجربه مشابهی در این مورد دارید میتوانید از بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.