نبایدهای مدیریت پیمان
در پستهای قبلی بایدهای مدیریت پیمان رو با هم بررسی کردیم و در این پست قصد داریم تا به نبایدهای مدیریت پیمان بپردازیم.
مدیریت هزینهها در مدیریت پیمان
یکی از مسائل مهم در روش مدیریت پیمان، مدیریت هزینهها است. در 95 درصد از موارد فرد یا مجموعهای که با آنها قرارداد مدیریت پیمان دارید مدیریت هزینه انجام نمیدهند. دقتی در میزان هزینهها نمیکنند و به محدودیتها توجهی ندارند. برای مثال در پروژهای، ما به جدول جوب نیاز داشتیم که رنج قیمت آن بین 42 تا 74 هزار تومان بود. مسئول تدارکات پروژه با جستجو از شرکت ایران فریمکو جدول پرسی کارخانهای را به قیمت 43 هزار تومان که با 9 درصد مالیات ارزش افزوده حدود 46 هزار تومان میشد تهیه کرد. در مدیریت پیمان توجهی به این موضوع نمیشود و شاید مثلاً جدولی با رنج قیمتی 60 هزار تومان خریداری شود.
5 درصد هم کسانی هستند که واقعا در مدیریت پیمان تلاش میکنند تا مصالح مقرون به صرفه را برای پروژه تهیه کنند. اگر مدیریت پیمان، کار را به موقع و درست با هزینه معقول به پایان برساند این نوعی تبلیغ برای سرویسی که ارائه میدهد محسوب میشود ولی گاهی افراد فقط به فکر امروز هستند و آینده نگر نیستند.
واگذاری قرارداد مدیریت پیمان به شخص ثالث
گاهی کسی که با ما قرارداد مدیریت پیمان بسته است این قرارداد را با گرفتن یک درصدی به شخصی دیگر واگذار میکند. به این صورت که با کارفرما قرارداد 12 درصد میبندد و بعد خود این قرارداد را به فرد دیگری با 10 درصد واگذار میکند تا 2 درصد سود کند. این واگذاری سازنده و پروژه را با چالش مواجه میکند و از نبایدهای مدیریت پیمان است.
کم فروشی در مدیریت پیمان
این مورد بسیار نادر است اما مواردی وجود دارد که کسی که مدیریت پیمان میگیرد اجناس و مصالحی را که خریداری میکند به قیمت بالاتری با کارفرما حساب میکند. یعنی علاوه بر درصدی که در قرارداد به عنوان دستمزد مدیریت پیمان مشخص شده است، میخواهد تا روی مصالح و مواد ساختمانی هم سود کند.
تضاد منافع کارفرما با پیمانکار مدیریت پیمان
یکی از مسائلی که در موضوع مدیریت پیمان وجود دارد این است که منافع کارفرما با منافع پیمانکار مدیریت پیمان در تضاد است. کارفرما میخواهد که پروژهاش سریع و درست با هزینه معقول به پایان برسد. در مقابل پیمانکار مدیریت پیمان میخواهد پروژه سریع و درست به پایان برسد اما اگر هزینه معقول نباشد برای ایشان بهتر هم است زیرا بر اساس هزینهای که میکند درصد دریافت میکند. به همین دلیل است که پیمانکار مدیریت پیمان اهمیتی به مدیریت هزینهها نمیدهد.
چند پروژه موازی
گاهی پیش میآید که طرف قرارداد ما در مدیریت پیمان چند پروژه همزمان اداره میکند. اگر این موضوع در قالب یک شرکت یا مجموعه که مهندسین و عوامل متعددی دارد باشد و بر سر هر پروژه یک سرپرست حضور داشته باشد مشکلی نیست و اتفاقاً خیال کارفرما راحت است که با مجموعهای حرفهای همکاری میکند. اما اگر به این صورت باشد که چند پروژه موازی داشته باشد و یک ساعت بر سر پروژه ما حضور داشته باشد، یک ساعت بر سر پروژه دیگر و به این منوال باشد دچار چالش خواهیم شد. در این حالت پیمانکار مدیریت پیمان تمرکز ندارد و کار ساخت به درستی انجام نمیشود.
این مورد از نبایدهای مدیریت پیمان محسوب میشود و حتما باید در قرارداد ذکر کنید که پیمانکار مدیریت پیمان باید در پروژه 100 درصد حضور فیزیکی داشته باشند.
منابع مالی در مدیریت پیمان
بهتر است در قرارداد مدیریت پیمان کارهای اجرایی، فنی و تکنیکال با پیمانکار مدیریت پیمان باشد اما منابع مالی را خود کارفرما مدیریت کند. این به معنی حذف تنخواه نیست، تنخواه وجود داشته باشد ولی منابع مالی دست خود کارفرما باشد. این کار سرعت روند پروژه را کند میکند اما در نهایت روش بهتری است.
نتیجه گیری
در کل با مواردی که در مورد نبایدهای مدیریت پیمان با هم بررسی کردیم، به نظر من مدیریت پیمان به دلیل تضاد منافع کارفرما و پیمانکار، قرارداد مردودی است. شاید این روش از ساخت در پروژههای دولتی چند صد میلیاردی توجیه داشته باشد. چون در این موارد فهرست بهای هر سال مشخص است و از همان ابتدا در قرارداد با توجه به فهرست بها و درصد اضافه به عنوان دستمزد مدیریت پیمان، هزینه نهایی پروژه ثبت میشود.
در پستهای آینده در مورد چالشها و راه حلهای مدیریت پیمان صحبت خواهم کرد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.