مشارکت نافرجام
در این پست قصد دارم تا یکی از مهمترین شکستهایی که داشتم و منجر به یک مشارکت نافرجام شد را با شما در میان بگذارم.
شروع پروژه مشارکت
این پروژه مربوط به یک قرارداد مشارکت است که طبق برنامه پیش نرفت. سال 96 وارد یک پروژه مشارکت شدم که یک ملک 4450 متری واقع در خیابان ستارخان بود. 3 دانگ از این ملک که متعلق به 22 نفر بود را خریدم و 3 دانگ دیگر که متعلق به 3 نفر بود را مشارکت کردم. حدود یک سال و نیم طول کشید تا قرارداد مشارکت به توافق و امضا رسید.
روند انجام توافقات مشارکت
پس از گذشت حدود 50 جلسه و چالشهای متعددی که داشتیم، توانستیم با مالکان به توافق برسیم. مالکان در واقع 3 نسل ورثه بودند و در مواردی هم با یکدیگر اختلاف نظر داشتند. این اختلاف نظرها در روند توافقات بسیار مشکل آفرین بود و حتی بعد از قطعی شدن توافقات هم پروژه را دچار مشکل کرد.
اختلافات وراث و مشارکت نافرجام
قرارداد مشارکتی که با 3 نفر از مالکان داشتیم به دلیل اختلافات وراث به مشارکت نافرجام ختم شد. این 3 نفر صاحب 3 دانگ از ملک بودند که از این 3 دانگ، یک و نیم دانگ متعلق به یک برادر و نفری 75/0 دانگ متعلق به دو خواهر بود. یکی از خواهرها خانمی با 80 سال سن بود و قرارداد مشارکت را امضا کرده بود. این خانم دختری داشت که از مادرش به دادگاه شکایت کرده بود. این خانم مشکلی نداشت ولی دخترش با ارائه مدارکی به دادگاه رای محجوریت مادر خود را گرفته بود.
دادگاه در رای خود مشخص کرده بود که این خانم از این تاریخ و در سن 80 سالگی محجور بوده است. تاریخی که دادگاه در رای محجوریت مشخص کرده بود مصادف با تاریخ امضای قرارداد مشارکت ما بود و همین باعث شد که قرارداد مشارکت با مشکل مواجه شود.
عاقبت این پروژه مشارکت
چند ماه طول کشید تا برای این خانم قیم تعیین شود و در نهایت دو فرزندش به عنوان سرپرست انتخاب شدند. سرپرست نپذیرفت تا قرارداد مشارکت را امضا کند و قرارداد ما باطل و مشارکت نافرجام شد. حدود یک سال و نیم پول نگهداشتیم، چک بانکی دادیم، مبایعه نامه و آپارتمان دادیم اما با اختلافاتی که بین وراث یا همان مالکان وجود داشت باعث شد تا ما دچار آسیب شویم و پروژه انجام نشود.
با وجود تلاشهای بسیار ما و مشاور بنگاه برای تعامل با مالکان در نهایت موفق نشدیم و با اینکه قرارداد هنوز وجود داشت اما دیگر ضمانت اجرایی نداشت و هیچ وقت به اجرا نرسید.
چیزی که باعث شد تا خسارت بیشتری نبینم این بود که تمام مدارک و سندها و مبالغی که پرداخت کرده بودم در بنگاه به رسم امانت بود و همه چیز ثبت شده بود. البته با این حال باز هم یک سال طول کشید تا توانستم همه اینها را پس بگیرم و این پروژه یکی از شکستهای من بود. کل این پروسه حدود دو سال طول کشید و وقت و انرژی زیادی در این مشارکت صرف کردم. پروژه ناموفق بود و پایان خوشی نداشت اما تجربهای بود که با شما به اشتراک گذاشتم.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
1 دیدگاه
اولین کسی باشید که در مورد این مطلب اظهار نظر می کند.